پدیده ای مشهود اما مغفول در بهزیستی کردستان
«ساعت ۷ صبح باید سر کار حاضر باشم. از کارم راضی ام. از بیکاری که بهتره. ماهی ۷۰۰ تومن درمیارم. از ۷ صبح تا ۸ شب. از بچگی کار کردم شاید از حدود ۱۰- ۱۱ سالگی. چند سال دستفروشی کردم تا امسال که در یه مغازه کوچیک یخ فروشی مشغول شدم. کارم راحته، خسته نمیشم. هر چی باشه خودم خرج خودمو در میارم. به خانوادهام اصلاً وابستگی مالی ندارم. پدرم پیره و کشاورزی میکنه. درآمد چندانی نداره. به خاطر همین از بچگی رو پای خودم بودم. میخوام کار کردن رو ادامه بدم. مخصوصاً که خانواده ام اصلا کاری بهم ندارن و خیلی هم دوست دارن که کار میکنم» (سینا، ۱۶ ساله).
«اغلب ساعت ۲-۳ بعداز ظهر میایم پارک و چیپس و پفک و … میفروشیم. من و برادرم با هم کار میکنیم. خونه مون از اینجا دوره اما چون در محله خودمون پارک نداریم مجبوریم بیایم اینجا و تا موقع غروب همین جا می مونیم. از محسن (۸) ساله در غیاب رضا (۱۳) ساله میپرسم: چیپس و پفکهاتون رو موقع غروب چطوری میبرید خونه؟ «پدرم میاد دنبالمون». میپرسم: ماشین داره؟ «ماشین نه اما موتور داره با اون میریم خونه». برادر بزرگتر متوجه میشود و می گوید: «پدرم “پرادو” داره مشکلی در رفت و آمد نداریم. دوستانش با تعجب نگاهش میکنند و مسخره اش می کنند و او فقط سکوت می کند! با تأسف محیط را ترک میکنم».
«محمد و میلاد دو برادر ۱۰ ساله و ۱۲ ساله هستند. محمد معلولیت جسمی- حرکتی دارد و راه رفتنش با دشواری همراه است. میلاد هم لکنت زبان دارد. آنها هم در پارک چیپس و پفک می فروشند. پدرشان کارگر شهرداری است. درآمدشان را هر روز به مادرشان میدهند تا مهرماه که مدارس باز می شوند پول کافی برای تهیه کتاب و سایر لوازم مدرسه را داشته باشند. در هیاهوی کار کردن و پول درآوردن، در جمع دوستانشان به بازی و شادی مشغول اند و مدام سر به سر محمد میگذارند و به او متلک میگویند و دنبالش میکنند؛ محمد هم با حرکات ناموزون دست و پا می دود و میخندد و شادی میکند».
با اندکی دقت در سطح شهر (بانه) به ویژه در پارکها، مقابل پاساژها، بازارچه ها و … کودکان بسیاری مشاهده می شود که ساعاتی از روز را مشغول کار کردن و کسب درآمد هستند. در مصاحبه با این کودکان فقر اقتصادی و بعضا فقر فرهنگی که در آن گرفتار آمده اند به وضوح آشکار می شود. تعدادی از این کودکان به دلیل فقر خانوادگی ناچار در طول تابستان، تعطیلات نوروز و حتی تعطیلات آخر هفته در طول سال تحصیلی به دستفروشی (لوازم آرایشی، لوازم خانگی، مواد خوراکی)، واکس زدن و یا شاگرد شدن در مغازه ها مشغول میشوند و درآمد حاصل از آن را برای خرید لوازم شخصی و تحصیلی صرف میکنند و در بسیاری اوقات آن را با خوشحالی با مادر و خواهر و برادرهای کوچکتر از خود سهیم میشوند و احساس افتخار میکنند که میتوانند به اعضای خانواده خود کمک کنند.
این در حالی است که بهزیستی استان کردستان کمترین توجهی به ساماندهی کودکان کار در سطح استان نشان نداده است و آمار دقیقی از کودکان کار در این استان وجود ندارد. طبق بانک اطلاعاتی کردستان در سال ۱۳۹۵ حدود ۱۶۳ کودک کار و خیابان در مرکز استان شناسایی شده است ولی به دلیل عدم همکاری سایر شهرستانها آمار دقیقی از کل استان در دست نیست اما بر اساس بازدیدهای به عمل آمده تعداد کودکان کار و خیابان در شهرهای سقز، بانه و مریوان بیشتر از دیگر شهرستانهای استان است. ۶۰ درصد کودکان کار و خیابان به دلیل مشکلات مالی مجبور به کار کردن هستند؛ ۲۰ درصد برای پر کردن اوقات فراغت روانه خیابانها میشوند و ۲۰ درصد هم در اثر چرخه معیوبی که در خانواده ها وجود دارد، مجبور به کار کردن هستند (خبرگزاری تسنیم، ۱۳۹۵).
کودکانی که به دلایل مختلف روانه خیابانها میشوند در ابعاد مختلف جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی آسیب را تجربه می کنند. نگارنده طی مصاحبه ها و مشاهده هایی که پیرامون کودکان خیابانی در سطح شهرستان بانه به انجام رساند، بر این امر واقف شد که تعدادی از این کودکان با آسیبهایی همچون تصادف و سایر خطرات جانی، تحقیر و بی احترامی از سوی مشتریان و سایر شهروندان، ترس و نگرانی از گرفتار آمدن توسط نیروهای شهرداری و ضبط اجناس، سوء آزار جنسی، گرایش به سیگار و مواد مخدر، کسب استقلال در زندگی و ایجاد شکاف روحی- روانی با خانواده، رشد جسمانی ناکافی و ابتلا به بیماریهای واگیردار و بسیاری آسیبهای دیگر مواجه هستند. این در حالی است که کودکان کار و خیابان اغلب به دستفروشی و یا مشاغلی که نیازمند مهارت خاصی نیست مشغول هستند، و پرداختن به چنین مشاغلی آنان را از یادگیری مهارتهای حرفه ای که در آینده و برای ورود به بازار کار تخصصی مورد نیاز است، دور میسازد.
نظر به افزایش تعداد کودکان کار و خیابان در کردستان شایسته است بهزیستی این استان، ساماندهی کودکان را با حساسیت و جدیت بیشتری دنبال نماید و با برنامه ریزیهای مناسب، ارائه خدمات لازم، دوره های حرفه آموزی و پر کردن اوقات فراغت کودکان؛ آگاهسازی خانواده ها از پیامدهای زیانبار رهاشدگی کودکان در سطح خیابان و از همه مهمتر بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی خانواده ها، کودکان کار و خیابان و خانواده هایشان را مورد حمایت قرار دهد و از ورود آسیب های بیش از پیش بر این کودکان، خانواده ها و به طولی کلی جامعه پیشگیری نماید.
نویسنده: کبری واعظی، کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران